اینم گروه کر پارتی بانوان هستش
تا حالا شده برای شما ک برید یه جایی و بگید رفتم یه جای دیگه
خودتون متوجه بشین من چی میگم
دستتون بخوره روی گوشیتون طرف مقابل صداتون و بشنوه و کلا سوتی بدیدشدید
از این قرار بود من داشتم میرفتم پارتی بانوان ک عباس کچل گفت کجا میری
منم بخاطر ک نگه هی میری مهمونی و خوش میگذرونی گفتم دارم میرم روضه
آخ آخ اونجام ک بجز گریه و زاری و غیبت چیزی نیست
واقعنی روضه بدون غیبت هیچ حالی نمیده
اون خیلی تعجب کرد و دیگه هیچی نگفت ... گفت برو
عاقا ما توی پارتی بانوان .......... داشتن عربی میومدن
ک بنده ناخواسته دستم خورده بود روی گوشی و شماره ی عباس کچل گرفته شده
بود ک منم داشتم تشویق میکردم و سوت حالا بیا قررررررررر وسط تو
وقتی اومدم عباس کچل گفت چقدر گریه کردی چشات خیلی قرمز شده
از بس گفتی بـــــــــــــــــــیا بابا یه قرررر دیگهمنم ک جســـــــــــــــــــاس
اینطوری واینطوری شدم
اول بگم ک مدیونید فک کنید من زیاد شلوغ میکردم
چندممممممممممممممممممممممممممممممم
بعد خودم اول
میدونی که مث همیشه لآیک داره
مچکرات شدید
راستی قالب جدیدت مبارک
خیلی قشنگه دمت بازدم
مرسی شدید هنگامه ای
دمت جلیزززززززززززز و ویلیزززززززززززززززززز
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
عاخ ببخشید جیغ یادم رفت
گوشاتو بگیر خخخخ
جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ یه تنفس باز ادامه جیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییغ خخخخخخخخخخخخ
عااااااااااااااااهان این شد ک معلوم شده حبیبه اومده
احتمالا اون یکی که هیچی نمیگه تویی دیگه نه!!!
آخه خعلی مظلوم و ساکتی برا همین ب این نتیجه رسیدم
ور ایز مای لینک؟؟؟؟؟
آی کنت سی....
عیزم درست نیگا کن والابوخودا
مــَـن نــگاه تـــو را شـعـر مے کـنـم!
تـــو شـعــر مـَــرا نـــگاه مے کنـے!
بـــازے عجیـبـی ستــــ
شـعــر نـــگاهِ تــــو ،
روےِ قـــافیـــه هاےِ دلـــــــم مے نشینــد …
+
روز پدر پیشاپیش بر شما هم مبارک
خیلی فشنگ بود
تولد مولا علی ابن ابی طالب به شما هم مبارک
سنجاق سرم از عشق چیزی نمی فهمد
فقط همین را می داند
چگونه
وقتی تو می آیی
زیباترم کند...
الهام اسلامی
بابا روضه روضست دیگه حالا چه بیای وسط چه دور بشینی
عباس آقا حساس نشو اینقدر
ای گفتتی خواهرینه بابا اگه عباس کچلم گیر بود و حساس الان من حالا و روز دگری داشتم خواهری
گـــاهی بــایـد یــه نقــطــ ـه بـــزاری. . .
بــاز شــروع کنــی. . .
بــاز بخــنـ:)ـنــدی. . .
بــاز بِـجَـــنگـی. . .
بــاز بـیُفــتی و محکــمتر پــاشـی. . .
گــاهــی بــایــد یــه لبخـ ـندِ خـوشـگل بــه همــه تـَلخـی هــا بــزنــی. . .
و بــــگـی. . .
مـرســــــ ــــــی کــه یــادم دادیــن. . .
جــز خــُ ـودم هیـــچ کسـی بــه دادم نمــیــرســه !
آدم ،
گاهی باید ،
شک کند ، به خودش
که ، شاید نبوده ،
و ، نباشد ، هیچ وقت
از بس که دیده نمی شود .
تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد.
شعر ِشاعر به چند زبان ترجمه شد.
کارگردان جایزه ها را درو کرد…
و هنوز سر همان چهار راه واکس میزند
کودکی که بهترین سوژه بود
دلــــــــم . . .
نــه عشــق میخــواهـــد
نــه دروغ هــای قشنگــــ
نــه ادعــاهـــای بزرگـــــــ
دلـــــــم . . .
یکـــ فنجـــان قهــوه تــلخ میخـــواهـــد . . .
و یکـــ دوســت
کــه فقــط و فقــط . .
یکــــ دوســت بـاشـــد
و بشـــود بـا او درد و دل کـــرد
خخخخخخخخخخ خیلی باحالی
مرسی شدید هنگامه ای
ببین این عباس کچل از گیرش آوردی یکی هم به من بده
نمیدونم تور انداختم یا تله گذاشتم والابوخودا
خوووش بگذره پارتی بانوانتون
تشگرات
خدایا رد پایم را پاک می کنم.لطفاً به کسی نگویید من روزی در این دنیا بودم،می شود استفاء دهم؟ کم آورده ام.
عه یعنی فقز بخاطر عباس کچل نداری
بعـــله منم همیشه صحبهای جمعه که می خوام برم کنکور بدم همیشه می گم می رم کوه با دوستا
بعدا حوصله ندارم جواب پس بدم چند شد و چی شد رتبه
عجب روضه ای بوده
بهعله شما هم استادی واسه ی خودت شهاب خان
راستش و بگو جای دیگه ای نمیری
روضه اش خیلی شدید بود
اره والا
+
چه معنی دارد زندگــــــــــی......؟؟
وقتی کــــــه هیچ اتفاقی مـــــن و تــــــــو را سر راه هم قرار نمی دهــــــد !!
ما بدهکاریم به یکدیگر به خاطر تمام "دوستت دارم های"ناگفته ای که پشت دیوار غرورمان ماندند وانها را بلعیدیم تا
نشان دهیم منطقی هستیم
وای خدا فک کن
قربونتون برم من :*
عسلم
فدات بشم دخترکم بووووووووس
چه معنی دارد زندگــــــــــی......؟؟
وقتی کــــــه هیچ اتفاقی مـــــن و تــــــــو را سر راه هم قرار نمی دهــــــد !!
سلام به روی ماهت
بیدار شدی به این زودی یا نخوابیدی کلا شبو؟
آی آی آی نگو نگـــــــــــــــو
سلام خواهری خودم نه یه کم خوابیدم ولی از بس کار دارم خوابم نمیبره عاخه یه مهمونی ام دارم ک باید زودتر کارهام تموم بشه آی آی های های خواهری کباب شدم چ کبابی الان بوی کبابش میاد مگه نه
سلام خواهر جون سحر خیزم
حق داری خواهری
من میدونم چی میکشی والا
باز خوبه تموم شدو رفتن
مال ما که هنو ادامه داره حالا حالاها
سلام خواهری خود خودم
خوشحالم شما درکم میکنی خواهری
اسما تموم شده رسما نه خواهری
ایشالا خدا بهت صبر بده شدید
خنده از ته "دلــ♥ــ" میخـواهـم...
جایـی می فروشـنـد؟!
مـن بـه قیـمـتــ باقـی عـمـرم خـریـدارم
آدم” باش ، “هوا”یم را داشته باش …
مگذار در این “هوا”ی بی کسی “حوا”ی “آدم” دگر شوم…
من زبان برگ ها را می دانم…
مثلا “خش خش” یعنی “امان از جدایی”
پیش از جدایی از درخت هیچ برگی خش خش نمی کند…
بی ادب.....
لینگ تو زبون ما ینی
پا...
الان دقیقا من لینک شدم یا پا(لینگ) شدم؟؟؟
هر کدوووم ک دووووووست داری حساب کنعیزم
خخخخخخخحخخخخخخخخخ خیلی با مزه بود آجی جوووووووووووووووووووونم بووووووووووووووووووووووووووووس سسسسسسسسسسفت سسسسسسسسسسفت هنگامه ای دووووووووست دارم
ممنون آجی جوووووووووووووووون خود خودم
بوووووووووووووووووووووس سفت عااااااااااااااااااااشقتم
چه حس خوبیه یکی رو داشته باشی حتی وقتی که سرش شلوغه یهو برگرده بهت بگه: محض اطلاع حواسم بهت هستا...!!!
پرسیدم محبت را کیست لایق بگفتا کس که یادت می کند درهر دقایق...!!!
هر چه آسایش روح، هرچه آرامش دل، هرچه تقدیر بلند، هر چه لبخند قشنگ هر چه از لطف خداست همه تقدیم شما...!!!
هیچکس نفهمید که « زلیخا » مَرد بود یا زن ....!!!
میدونی چرا ؟؟؟
مردانگی میخواهد !
ماندن، پای عشقی که مُدام تو را پس میزند . . . !!!
سلام خواهرکم
تازه اومدم خواهری
رفته بودم بدرقه مامانمو چند تا از فامیلا
هـــــــــــعی رفتن کربلا
خدا قسمت ماهم بکنه انشالله
آخ آخ کاشکی بودم
سلام عزیزززم
حیف شد خواهری نبودی
ایشالا ک جاشون خالی نباشه و قسمت شما هم بشه آآآآمین
کاشکی
خوش به حالت کاشکی من وعباس آقا را هم کسی میبردیه پارتی مختلطی چیزی دلمون وا بشه
همون دیگه به فکر پارتی مختلطی ک اینقده عشقولانه آپ میکنی
اگه با عباس کچل رفتی پارتی بهش یاد آوری کن چشاش و درویش کنه
سلام خواهر گل خودم
جدی میگی خواهری
وااای مرسی از قوت قلبی که میدی
ای جــــــــــــــونم اومـــــــــــــــــدم
سلام شادی خواهری
عاره جدی خیلی عالی بود تا چش این اشکی دربیاد درسته والابوخودا
حیف من دیگه رفته بودم
میخواستم چشمهای ترا ببوسم
تو نبودی، باران بود
رو به آسمانِ بلندِ پُر گفتوگو گفتم:
- تو ندیدیش ...؟!
و چیزی، صدایی ...
صدایی شبیهِ صدای آدمی آمد،
گفت: نامش را بگو تا جستوجو کنیم!
نفهمیدم چه شد که باز
یکهو و بیهوا، هوای تو کردم،
دیدم دارد ترانهای به یادم میآید.
گفتم: شوخی کردم به خدا!
میخواستم صورتم را از لمسِ لذیذِ باران
فقط خیسِ گریه شود،
ورنه کدام چشم
کدام بوسه
کدام گفتوگو ...؟!
من هرگز هیچ میلی
به پنهان کردنِ کلماتِ بیرویا نداشتهام!
کاش می شد عشق را نقاشی کرد آن وقت ؛
تو را کنار خودم
آنقدر پر رنگ می کشیدم
که ، پاک نشوی که ، کم رنگ نشوم
استخوان هایم را بہ دانشمندان بسپارید ، شاید بـفهمند !
نہ یخبندانی بود نہ بیمارے مـُـهلڪی ، من از دورے تو مـُـنقـرض شدم
دیگر دلم برایت تنگ نمی شود
بهانه ات را هم نمیگیرم ، اصلا به من چه که دوستت دارم
در اتاق من همیشه شب رخ می دهد
اتاق تو پاکیزه و روشن است
در اتاق من
پائیز ، آفتاب را از حُسن یوسف ها دریغ می کند
اتاق تو مهمانی شمعدانی هاست
منم بیام روضه؟
بیا عیزم اونوقت عربی بلدی یا تکنو
بیا فشرده تر از خوشه های انگورت
بغل بگـــیر مرا با تمــــام منظــــورت!
بغل بگیر چنان که صدای امواجـــم
رسد به گوش اهالی ساحل دورت
مرا حساب کن از آن هزارها ماهی
کـــــه حاضـــرند بمیرند در دل تورت
تو آن درخت اناری که می مکد هر روز
زساقـه شهد سلیمانـــــی تو را مورت
تو شاهزاده ای از پارس – نامت ایراندخت-
و مــن نــواده ای از تیــــــرگــان شـــاپورت
بگو پیالــه بیارد طبق طبق خیــــام
به پاس خنــده ی عطاری نشابورت
برهنه می شوم و رو به قبله ات بی جان
بیاورد اگـــــــــر عطار سدر و کــــافــــورت
تو اسب سرکش عشقی و دوست دارم من
علف شـــــوم بــــه تمنــــای سبز آخــــورت!
به قطره ای که مکیده ست از تنت ای گل
عسل شده ست سراپــــا تمــــــام زنبورت
به یاد خاطره هـامــان دوباره برپــــا کن
بساط بوسه و لبخند و مجلس سورت
عنان روسـری ات را به دست باد بده
بپاش روی من از نغمه های پرشورت
میان خلــوت آغــــــوش مـن توقف کن
که بوسه ای بنشانم به گیسوی بورت...
که کرده است در این قحطسالی گنجشک
به قتل فاجـــــعه آمیــــز بــوســـه مجبــورت
چنان مباش که فردا مورخان جهان
گهـــی سزار بخوانند و گاه تیمورت
شده ست چنگ من –ای ماه- از قفس سرشار
ببین چــــــه آمــــده بـــر ایــن پلنـــــگ مــغرورت!
منم از این روضه ها میرم کلی میرقصیم
خوبه تو هم حرفه ای هستی هااااا
منم باهات میام میخوام ببینم چجوری تشویقم میکنی
بیا ببین چجوری تشویقتمیکنم تو فقط بیا
تو را آن گونه میخواهم که باغی باغبانش را
شبیه مادر پیری که میبوسد جوانش را
من آن سرباز دلتنگم، که با تردید در میدان
برای هیچ و پوچ از دست خواهد داد جانش را
پریشانم شبیه پادشاهی خفته در بستر
که بالای سرش میبیند امشب دشمنانش را
تو در تقویم من روزی نوشتی دوستت دارم
از آن پس بارها گم کردهام فصل خزانش را
شبی در باد می رقصند موهایت،یقین دارم
شبی بر باد خواهد داد مردی دودمانش را
پرستویی که با تو هم قفس باشد،نمی ترسد
بدزدند آب و نانش را، بگیرند آسمانش را
تو ماهی باش تا دریا برقصد،موج بردارد
تو آهو باش تا صیاد بفروشد کمانش را
من آن مستم که در میخانهای از دست خواهد رفت
اگر دستان تو پر کرده باشد استکانش را
امروز
نه آغاز و نه انجام جهان است
ای بس غم و شادی
که پسِ پرده نهان است
گر مردِ رهی غم مخور از دوری و دیری
دانی که رسیدن هنرِ گامِ زمـــان است...
دردا و دریغا که در این بازیِ خونین
بازیچه ی ایام "دل آدمیان" است...
"هوشنگ ابتهاج (سایه)
نخبه خودتیوالابوخودا